السلام و علیک یا اباعبدا... یا ثارا... وابن ثاره والوتر الموتور... وعلی الارواح التی حلت
بفنائک علیکم منی سلام ا... ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار...
نام : حسین (سومین امام که به امر خداوند تعیین شده است )
کنیه :ابوعبداللّه
لقب : خامس آل عبا، سبط، شهید، وفى، زکى
پدر : حضرت على ابن ابى طالب (ع)
مادر: حضرت فاطمه زهرا (س)
تاریخ ولادت : شنبه سوم شعبان ، سال چهارم هجرى
مکان ولادت : مدینة النبی
مدت عمر : ۵۷ سال
علت شهادت : پس از روى کار آمدن یزید، امام که او را نالایق میدانست تن به ذلّتِ بیعت و سازش با او نداد و براى افشاى او به فرمان خدا از مدینه به مکه و سپس به طرف کوفه و کربلا حرکت کردند. سرانجام نیز به همراه یاران خود با لب تشنه توسط دشمنان اسلام شهید شدند.
قاتل : صالح بن وهب مزنى ، سنان بن انس و شمر بن ذىالجوشن ، (لعنت خدا بر آنها باد)
زمان شهادت : جمعه دهم محرم سال ۶۱ هجرى
مکان شهادت و دفن : بیابان کربلا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است...
۷۲ شمع برای ۷۲ سر بریده ی مظلوم
دوش خواب دیدم کربلا در کام ماست...
آن همه دلاوری دریاد او انجام ماست...
پیرو آن یار عاشق گونه فرزانه شدیم ...
سوی اودرگیرمعشوقی و پیمانه شدیم...
خاک کویش را نمودیم مهر خویش...
یاد اورا حک نمودیم عطر خویش...
آن یگانه یار شبهای عبودیت ما...
کعبه عشق و ستاره چشمکش نیت ما...
مست او گشتیم در عین خرابات وجود...
واله وشیدا چنان سرمست از جام عبود...
جنگ کردیم در میان کربلای جان وتن...
عاشقیها سر زد از اوج شکوه ما ومن...
چو نبردی در فراسوی همو شط الفرات..
. رنگ خون دریای جان گشت دران فصل البرات...
عاقبت نقشش زدیم بر دل چنان زنجیروار...
پر کشیدیم سوی شمع محفلش پروانه وار!!
.........Moharam.............................................................
دست در دست من گذاشت، نشست، میخندید
گرچه دیدم که داشت میشکست، میخندید
گفتم: برو! برایت بسیار مثل من هست
بغض کرد و گفت: البته هست! و میخندید