سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اوقات شرعی
امروز : شنبه 103 اردیبهشت 29
u امام حسین(ع) - Ali.NET

راسخان در دانش کسانی اند که دست نیکی و زبان راست و دل صاف وعفّت شکم و فرج دارند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

:: خانه

:: مدیریت وبلاگ

:: پست الکترونیک

:: شناسنامه

:: کل بازدیدها: 9614

:: بازدیدهای امروز :7

:: بازدیدهای دیروز :0

::  RSS 

vدرباره من

امام حسین(ع) - Ali.NET

vلوگوی وبلاگ

امام حسین(ع) - Ali.NET

vمطالب قبلی

زمستان 1385
پاییز 1385

vآهنگ وبلاگ

vاشتراک در خبرنامه

 

vجستجو در وبلاگ

! امام حسین(ع)

چهارشنبه 85/9/29 :: ساعت 8:47 عصر

 امام حسین(ع) در احادیث پیامبر(ص)

 


  امام حسین(ع) به مدت 7 سال در آغوش پیامبر بزرگ اسلام تربیت یافت که در این 7 سال، آنقدر حضرت سفارش او و برادرش حسن (ع) را به مردم کرد که کتابهاى سنى و شیعه پر است از فضایل و مناقب این دو بزرگوار که بیش از 50 مورد در کتابهاى اهل سنت آمده است و در اینجا به چند نمونه اشاره مى کنیم:


                                                          
    




    1- حسین (ع)، سید جوانان بهشت: پیامبر اکرم (ص) فرمود: «الحسن و الحسین سیدى شباب اهل الجنه» ، یعنى حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند.
    
    متن بعضى دیگر از احادیث این است که پیامبر(ص) فرمود: فرشته اى از آسمان که مرا زیارت نکرده بود، از خدا براى زیارت من اذن خواست، پس به من خبر و مژده داد که دخترم فاطمه، سیده زنان امت من است و این که حسن و حسین دو آقاى جوانان اهل بهشتند.
    
    2- فضیلت دوستى حسین(ع) و نکوهش دشمنى با آن حضرت: گروه بسیارى از محدثین نامدار اهل سنت روایت کردند که پیغمبر(ص) بیرون آمد در حالى که حسن و حسین(ع) با او بودند، امام حسن (ع ) بر یک دوش آن حضرت وامام حسین (ع) بر دوش دیگر بود. یکبار حسن را مى بوسید و بار دیگر حسین را، تا به ما رسید، فرمود: [من احب الحسن و الحسین فقد احبنى و من ابغضهما فقد ابغضنى ] هر کس حسن و حسین را دوست بدارد، همانا مرا دوست داشته و هر کس آنها را دشمن بدارد، پس البته مرا دشمن داشته است.
    
    3- حسین، محبوب پیامبر(ص): در روایت دیگرى آمده است که جمعى با رسول خدا (ص) به میهمانى مى رفتند و آن حضرت پیشاپیش آنان حرکت مى کرد، در اثناى راه، و حسین(ع) را دید و خواست او را در آغوش بگیرد، و حسین (ع) به این سو و آن سو مى دوید، پیامبر اکرم(ص) از مشاهده این حالت تبسم میکرد تا آن که او را در آغوش گرفت، یک دست خود را به پشت سر و دست دیگر را به زیر چانه او نهاد و بر لبهاى امام حسین بوسه زد و سپس فرمود: «حسین از من است و من از اویم، خداوند دوست دارد کسى را که او دوست دارد.»
    
    4- پیامبر(ص) حسین (ع) را مى بوسید: در البداء و التاریخ نقل شده که یزید امر کرد تا پرده نشینان حرم حسینى و بانوان آن حضرت را بر در همان مسجدى که اسیران را نگاه مى داشتند، نگاه بدارند تا مردم آنها را ببینند؛ و سر مبارک حسین (ع) را در جلوى خود گذارد و با چوب یا شمشیر به آن روى مطهر مى زد.
    
    ابوبرزه اسلمى برخاست و گفت: به خدا قسم چوب تو به همان موضعى مى خورد که مکرر دیدم پیغمبر (ص) مى بوسید.
    
    5- اول کسى که وارد بهشت مى شود: روزى پیغمبر اکرم (ص) به على (ع) فرمود: اول کسى که داخل بهشت مى شود، من، تو، فاطمه، حسن و حسین هستیم. علی(ع) عرض کرد پس دوستان چطور؟ پیغمبر(ص) فرمود: بعد از شما وارد مى شوند».
    
    6- حسین (ع)، گلى از باغ دنیا، راوى مى گوید: به خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شدم، دیدم که حسن و حسین روى دوش اویند، عرض کردم: اى رسول خدا ! آیا این دو را دوست مى داری؟ فرمود: براى چه دوست نداشته باشم؛ در حالى که این دو گلهاى منند از باغ دنیا.
    
    7- امام زمان (ع) نهمین فرزند حسین(ع) است: پیامبر (ص) فرمود: حسن و حسین علیها السلام دو امام امت من بعد از پدرشان هستند، و دو آقاى جوانان اهل بهشتند، و مادرشان سیده زنان جهانیان و پدرشان سید الوصیین است، و از فرزندان حسین 9 نفرند که نهمین آنها قائم است از فرزندان من، طاعت ایشان طاعت من و معصیت و مخالفت ایشان معصیت و مخالفت با من است، به سوى خدا شکایت مى کنم از کسانى که فضیلت ایشان را انکار و احترامشان را بعد از من ضایع مى کنند .
    
    و خداوند کافى است در ولایت کارها و نصرت عترت من، و امامان امت من، و انتقام گیرنده است از کسانى که حق آنها را انکار کنند. « و سیعلم الذین ظلموا اى منقلب ینقلبون».
    
    8- اشتقاق نام حسین (ع) از نام خداى تعالی: پیامبر اکرم(ص) فرمود: چون خدا آدم را آفرید، در سمت راست عرض پنج شبح در نور دید که در سجده و رکوع هستند. آدم پرسید: این پنج شبح که در هیبت و صورت من هستند، کیستند؟ خطاب شد: اینان پنج تن از فرزندان تو هستند، که پنج اسم براى آنها از نامهاى خود مشتق کرده ام، و اگر براى اینان نبود، بهشت و جهنم، عرش و کرسى، آسمان و زمین فرشتگان و آدمیان و جنیان را نمى آفریدم، پس من محمودم، و این محمد است و من عالى هستم، و این على است، و من فاطرم، و این فاطمه است، و من احسانم و این حسن است، و من محسنم و این حسین است. به عزتم سوگند یاد کرده ام که هر کس ذره اى از کینه ایشان در دل داشته باشد، او را داخل آتش مى کنم، ایشان برگزیدگان من هستند، و به ایشان نجات مى دهم، و به ایشان هلاک مى نمایم، هر وقت حاجتى دارى به این پنج تن متوسل شو، پس پیغمبر (ص) فرمود: ماییم کشتى نجات! هر کس به آن ملحق شود ، نجات یابد و هر کس از آن برگردد، هلاک شود.
    
    9- دوستان حسین (ع) اهل بهشتند: از ابن عباس حدیثى طولانى از پیغمبر(ص) در فضایل حسنین (علیهما السلام) روایت شده که در پایان آن مى فرماید: «خدایا تو مى دانى که حسن و حسین در بهشتند، هر کس آنها را دوست دارد در بهشت است و هر کس آنها را دشمن بدارد، در آتش است».


 

السلام و علیک یا اباعبدا... یا ثارا... وابن ثاره والوتر الموتور... وعلی الارواح التی حلت

 بفنائک علیکم منی سلام ا... ابدا ما بقیت و بقی اللیل والنهار...

نام : حسین (سومین امام که به امر خداوند تعیین شده است )
کنیه :ابوعبداللّه
لقب : خامس آل عبا، سبط، شهید، وفى، زکى
پدر : حضرت على ابن ابى طالب (ع)
مادر: حضرت فاطمه زهرا (س)
تاریخ ولادت : شنبه سوم شعبان ، سال چهارم هجرى
مکان ولادت : مدینة النبی
مدت عمر : ۵۷ سال
علت شهادت : پس از روى کار آمدن یزید، امام که او را نالایق می‌دانست تن به ذلّتِ بیعت و سازش با او نداد و براى افشاى او به فرمان خدا از مدینه به مکه و سپس به طرف کوفه و کربلا حرکت کردند. سرانجام نیز به همراه یاران خود با لب تشنه توسط دشمنان اسلام شهید شدند.
قاتل : صالح بن وهب مزنى ، سنان بن انس و شمر بن ذى‌الجوشن ، (لعنت خدا بر آنها باد)
زمان شهادت : جمعه دهم محرم سال ۶۱ هجرى
مکان شهادت و دفن : بیابان کربلا

 



باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است

باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین

بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است...

۷۲ شمع برای ۷۲ سر بریده ی مظلوم



دوش خواب دیدم کربلا در کام ماست...

 آن همه دلاوری دریاد او انجام ماست...

پیرو آن یار عاشق گونه فرزانه شدیم ...

 سوی اودرگیرمعشوقی و پیمانه شدیم...

 خاک کویش را نمودیم مهر خویش...

 یاد اورا حک نمودیم عطر خویش...

 آن یگانه یار شبهای عبودیت ما...

 کعبه عشق و ستاره چشمکش نیت ما...

 مست او گشتیم در عین خرابات وجود...

واله وشیدا چنان سرمست از جام عبود...

جنگ کردیم در میان کربلای جان وتن...

 عاشقیها سر زد از اوج شکوه ما ومن...

 چو نبردی در فراسوی همو شط الفرات..

. رنگ خون دریای جان گشت دران فصل البرات...

 عاقبت نقشش زدیم بر دل چنان زنجیروار...

 پر کشیدیم سوی شمع محفلش پروانه وار!!

                      


 

.........Moharam.............................................................

دست در دست من گذاشت، نشست، میخندید
 
گرچه دیدم که داشت میشکست، میخندید
 
گفتم: برو! برایت بسیار مثل من هست
 
بغض کرد و گفت: البته هست! و میخندید
 


 


¤نویسنده: alireza

? نوشته های دیگران()

Oneline users :

سفارش تبلیغ
صبا ویژن

صبا ویژن

Use Advanced Search





Powered by WebGozar